گفتگو با حاج احمد واعظی

مغیث الشیعه

معرفی مداحان و ذاکران

گفتگو با حاج احمد واعظی

 بسیاری از مردم شما را بواسطه برنامه هایی که چند سال پیش  در مسجد بلال برگزار و بصورت زنده از تلویزیون پخش می شد، می شناسند. آن جلسات چطور شکل گرفت و چرا الان دیگر نیست؟

شاید بهتر باشد این سؤال را از مسئولان آن مسجد و دوستان صدا و سیما بپرسید. توفیقی بود برای من که چند سال تاسوعا و عاشورا برنامه پخش مستقیم از مسجد بلال داشته باشم. با توجه به مخاطبی که رسانه ملی دارد، آن جلسات هم حال و هوای خاص خودش را داشت. آن روزها در زمان مسئولیت حاج آقا ادیب، شب شعرهایی برگزار می شد؛ شب شعر انتظار، شب شعر علوی و ... ما هم از مشهد به همراه حاج آقای اکبرزاده و استاد سید رضا مؤید، استاد محمد جواد غفورزاده(شفق)، استاد قانع و د وستان دیگر به این شب شعر دعوت شده بودیم. در آن شب شعرها بحث تاسوعا و عاشورای مسجد بلال مطرح شد و مرا برای این کار دعوت کردند. پخش زنده هم ویژگی ها و حساسیت های خاص خودش را دارد. شب های محرم در قم برنامه داشتم و صبح تاسوعا می آمدم تهران برای برنامه مسجد بلال، استقبال مردمی هم خیلی خوب بود. اگر چه ما در آن مسجد مخاطب عام داشتیم، یعنی به قول خودمان عموم مخاطبمان بچه هیأتی های خبره نبودند و مردم از همه جا می آمدند.اما اینکه چه شد برنامه تعطیل شد را خودم هم نمی دانم.

شما جزو مداحان جبهه هستید.اگر اشتباه نکنم در گردان غواص ها هم بوده اید. برای ما از حال و هوای مداحی های جبهه و اقتضائات آن دوران بگویید.

اولین اعزامم سال 61 بود که حدوداً 14 سال داشتم. ما هم مثل همه بچه هایی که سنشان کم بود و با زور گریه، دست بردن در شناسنامه و پنهان شدن خودشان را به جبهه می رساندند به منطقه رفتیم. بحث غواصی هم متعلق به سال های قبل از کربلای چهار و پنج است. توی تشکیلات لشگر پنج نصر که در آن دوران محمد باقر قالبیاف فرماندهی لشگر بود، چند محور بود که این محورها نمایندگی ستاد فرماندهی را در خط داشتند. ما در یکی از این محورها به نام محور مقداد مشغول بودیم. برای کسانی که در کادر لشگر مشغول خدمت بودند، برنامه آموزشی گذاشتند. آموزش های مختلفی می دادند؛ اسلحه،زرهی،بلدوز،تانک و از جمله غواصی! شاید به خاطر عکس هایی که از من در لباس غواصی دیده شده گمان کنند جزو گردان غواصی ها بودم، اما این طور نبود. فقط یک سری آموزش بود.

خواندنتان را از جبهه شروع کردید؟

خیر! شروع خواندن من بر می گردد به قبل از مقطع ابتدایی، پدرم هم در این وادی هستند و اولین الفبای مداحی را ایشان را به من یاد دادند. خودشان هم مداح هستند. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند: گریه کنندگان حسین من اصفیاء من عبادالله هستند، انتخاب شده اند. بنابراین هر کسی در تشکیلات آقا سیدالشهدا(ع)عرض ادبی بکند، انگاراز قبل برای آن کار انتخاب شده است؛ از مداحی، منبر، سینه زدن،کفش جفت کردن و هر نوکری دیگری. باید عنایت خود حضرات نصیب انسان شود.

سال های جنگ هم فضای خاصی داشت. آن حال و هوا را نه می توان به تصویر کشید و نه به زبان آورد. یادم هست که شب های عملیات دفترچه نوحه ام را توی کوله پشتی ام می گذاشتم. وضعیت شب عملیات به گونه ای است که کسی وسایل شخصی با خودش نمی برد؛ چون احتمال این را می دهی که ممکن است دیگر برنگردی و فقط وسایل ضروری یک رزمنده را باید همراه خودت ببری. ولی بین همان وسایل اولیه مورد نیاز یک چیزی که من حتماً همراه خود می بردم، دفترچه نوحه ام بود.

یعنی ممکن بود وسط بحبوحه عملیات مداحی هم بکنید؟

بله می شد. یک وقت هایی پیش می آمد که هیچ وسیله ای مثل توسل به معصومین(ع) به بچه ها انرژی و آرامش نمی داد. شب های عملیات هم به همین صورت بود. البته تا قبل از ورود به عملیات و خط شکنی باید سکوت رعایت شود تا عملیات لو نرود، اما بعدش همه دنبال فرصتی بودند تا متوسل شوند.

برویم سراغ مشهد و فضای مداحی در آن خطه از کشور،  با توجه به اینکه مشهد پایگاه اصلی شماست و در عین حال تجربه خواندن در شهرهای دیگری از جمله تهران و قم را هم فراوان دارید، چه تفاوت هایی در سبک و سیاق ذاکرین بین مشهد و سایر شهرها احساس می کنید؟

تفاوت اختصاصی مشهد با سایر جاها، هم جواری حضرت رضا(ع) است. البته به قول حضرت امام (ره)، پایتخت معنوی این کشور حرم امام رضا(ع) است و همه ایران از وجودش بهره مندند. یکی از افتخارات خیلی مهمی که نصیب من و دوستان دیگر مشهدی شده، این است که هر جا برویم نام امام رضا(ع) هم می آید. مثلاً اگر وقتی تهران بیاییم و در جلسات دیگر دوستان شرکت کنیم، جلسه بی اختیار می رود سمت حال و هوای حرم امام رضا(ع)؛ با تعابیری مثل اینکه کبوتر آستان حضرت آمده است یا بوی امام رضا می آید و ... البته این ها هیچ کدامش درباره بنده صدق نمی کند و عرض ادب دوستان به حضرت رضا(ع) را نشان می دهد. از آن طرف هم انسان عنایت ویژه ای را احساس می کند، نه اینکه دیگران نداشته باشند، ولی خب ما بچه های مشهد احساس می کنیم که از ناحیه حضرت یک حمایت ویژه ای می شویم.

اما از نظر بحث فنی مداحی، به نظر من سال هاست که دیگر تفاوت زیادی بین جلسات وجود ندارد. رسانه ای شدن جلسات مختلف باعث شده که سبک و سیاق ها نزدیک تر به هم شوند؛ مگر در تفاوت های اساسی! مثلاً از قدیم در مشهد مطالعه شعرهای متقدمین و بزرگان شعر مرسوم بوده و هنوز هم رسم بر این است؛ مثل صائب خوانی که آقا هم به آن اشاره کرده اند. اصلاً به لطف حضرت رضا(ع) مشهد یکی از نقاط شعر خیز ایران سات و دغدغه و توصیه بزرگترهای ما هم تمرکز بر همین اشعار بوده است. هنوز هم به همین منوال است. اگر شما در جلسات مداحی مشهد بیایید، خواهید دید که چند تا از دوستان حتماً ابیاتی را از صائب یا کلیم یا حتی بیدل می خوانند. صائب اشعار اهل بیتی زیادی دارد. بد نیست حالا که فضای گفتگو امام رضایی شد، چند بیت از شعری که صائب در مدح حضرت گفته است را بخوانم.

از فشار قبر تا روز جزا آسوده است

هر که اینجا از هجوم زائران بیند فشار

می کند با اسب چون از آتش دوزخ گذر

هر که را تابوت گرداند گرد این مزار

 

گویا بیشتر شعر شعرای سبک هندی خوانده می شد.

همین طور است. اصلاً سبک هندی اصفهانی فضای خاصی دارد. الان هم شعرای جوانی که با این سبک آشنا هستند، موفق ترند. چون این سبک حلاوت خاصی دارد. دکتر شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب« شاعر آیینه ها» که درباره بیدل و شعرش نوشته اند، می گویند شاید با نگاه اول از شعر بیدل لذتی نبرید، اما اگر کلید ورود به شعرش را پیدا کنید، حظی می برید که از خواندن شعر دیگران کمتر آن حظ را پیدا می کنید. یا مرحوم امیری فیروزکوهی در مقدمه صائبشان می گویند که شما در شعر صائب گاهی حرف های حکیمانه یا صحبت های عاشقانه یا پندهای اخلاقی ای را می بینید که اگر بخواهید در خصوص آن ها چند صفحه می توانید حرف بزنید، اما صائب همان حرف را در قالب یک بیت آورده است. من حتی از صائب، شعری برای حضرت رباب(س) هم دارم. نه اینکه او برای بی بی گفته باشد، اما مضامینی که به کار برده به گونه ای است که می توان به ایشان ربط داد.

طبق فرمایش حضرت آقا، هنر مداحی مجموعه ای از چند هنر است. شاعری و شعر شناسی هر کدام یک هنر است. آشنایی با صدا و دستگاه های موسیقی خودش یک هنر است. روانشناسی مخاطب و خیلی چیزهای دیگر هر کدامشان یک هنر است. حالا ممکن است من با دوتا از این هنرها آشنا باشم و یکی با ده تا از آنها. قدیمی های ما با بسیاری از این هنرها آشنا بودند.

از صحبت هایتان اینطور بر می آید که ورود خوبی به بحث شعر داردی و خصوصاً در سبک هندی مطالعه داشته اید. ظاهراً خودتان هم شعر می گویید.مجموعه ای به چاپ رسانده اید؟

پدرم شعر می گفتند و من هم از همان سیزده_ چهارده سالگی و فضای جبهه چیزهایی می نوشتم. البته اگر بشود به آن ها شعر گفت. باید کارها یک بازبینی بشود و با چند تا از دوستان هم مشورتی بکنم تا به امید خدا مجموعه ای جمع آوری کنیم. قرار است برای چاپ اول یک مجموعه برای چهارده معصوم(ع) تهیه شود.

مشهد همیشه در زمینه شعر، جزو سرآمدان بوده و هست. به گونه ای که اکنون هم در شعر آیینی اساتیدی مثل آقای شفق و آقای مؤید در مشهد فعال هستند.

الان فضای شعر در این شهر به چه صورت است؟

وقتی که کوچکتر بودم با انجمن شعر فرخ در مشهد آشنا شدم. همان انجمنی که آقا هم به آن اشاره داشته اند. کوچک ترین عضو آن انجمن بنده بودم و صبح های جمعه به آنجا می رفتم. فضای آنجا هم لزوماً شعر آیینی نبود و همه نوع شعری خوانده می شد. از کسانی که به آن انجمن رفت و آمد داشتند، می توان به مرحوم کمال،صاحب کار، قدسی، میرخدیوی،دکتر باقرزاده متخلص به بقا، ابراهیم صهبا و استاد محمد قهرمان که اشعار صائب را چاپ کرده اند، اشاره کرد. این ها بیشتر روی سبک هندی کار می کردند. شعرای جوانی هم در آن جلسات می آمدند که الان هر کدامشان نامی دارند؛ مثل غلامرضا شکوهی که در آن مجموعه نورپرداز جمع بود و شعرش جنس متفاوتی نسبت به فضای سبک هندی داشت. یا مرتضی امیری اسفندقه جوانی بود که به آن جلسات می آمد. شاید آقا در آن شعرشان که می گویند« یاران خراسانی» اشاره ای هم به همین جمع داشته اند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: گفتگو با حاج احمد واعظیحاج احمد واعظیبیوگرافی حاج احمد واعظی

[ دو شنبه 15 شهريور 1395

] [ 14:49 ] [ moqisoshie@ ]

[ ]